گله نیست

ساخت وبلاگ
کی میدونه قراره چی پیش بیادکی میدونه قراره کجا باشیم و به کجا بریمآخرین بار که اینجا یه مطلبی نوشتم سال 96 بود و چند روز قبل کنکور و الان سال 1401 هستم و چند روز به فارغ التحصیلی دانشگاهم مونده .اینقدر زود میگذره که باورش سخته ، خیلی سختیه روزی بچه بودیم و آرزو میکردیم چشم رو هم بزاریم که این روزا برسه و ببینیم بزرگ میشیم چی میشه ولی الان به اینجا رسیدیم و میگیم : کاش هنوز بچه بودیمبه قول قسمت 15 رادیو چهرازی : بزرگ نشو بچه بخند دوثت دارم :)میدونی اصن شاعر میگه : چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند گله نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت گله نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baharrraz بازدید : 58 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 16:35

دیگه آخرین روزها هم داره سرمیاد و کم کم باید وارد هدف جدی تری به اسم کار و زندگی شد ...تو این میان , بعضی چیزا هستن که شرایط و سخت تر میکنن اونم غم و ناراحتی هایی که از ناکجاآباد سر میرسه ...این روزا خیلی با استرس میخوابم و بیدارم , انگار یکی داره قلبمو جدا می‌کنه و یه بغضی همه گلومو گرفته ...امیدوارم بگذره این روزا هم , امیدوارم خانوادم دوباره مثه قبل شاد باشه و کسی ازش کم نشه ...آدم تا حس نکنه داره کسیو از دست میده , قدرشو نمیدونه...دوست دارم , پیشمون بمون ❤️ گله نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت گله نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baharrraz بازدید : 64 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 16:35

کوچه ای تاریک بودو دگر هیچ نبودفارغ از این دنیاتکیه دادم به دل زخمی دیوار درختدستمالم شد خیسو دگر هیچ نشدیک نفر می آمداو به من میخندید(( پسر هم میگرید؟)) .دستمالم سر خوردو گلی شد آرامدست هایم بگرفت صورت و بازدستمالی که به دستم دادندپسرک غمگین بوداو به من آرام گفتهیس باشو بشنواین جا گر بکشی گر نکشی متهمیگریه مال مرد است؟شایدم مال درخت انجیرکه شود خشک هر سالهیس باش و بشنودل من میگویدپسر هم میگریدپسر هم پاره ای از عاطفه هاستدست ادم خنجرمیزنن بر دل این عاطفه با هم همگیکه بگویند محکمگریه مال مرد نیستپس اگر خندیدندنشود سر دستتکه دگر بار شایددستمالی نرسد bahar. M گله نیست...ادامه مطلب
ما را در سایت گله نیست دنبال می کنید

برچسب : پسرک, نویسنده : baharrraz بازدید : 47 تاريخ : چهارشنبه 1 شهريور 1396 ساعت: 2:46

 

دخترک غرق تماشای تو بود
دل من باز گرفت
دست او طالب دستان تو بود
دل من باز گرفت
لب او لعل تمنای تو بود
دل من باز گرفت
چشم اون عاشق سیمای تو بود
دل من باز گرفت

من مگر محو تماشا نشدم ؟
دل تو باز گرفت
من همان عاشق شیدا نشدم ؟
دل تو باز گرفت
دست من صاحب دستان تو شد ؟
دل تو باز گرفت
چشم من غرق تمنای تو شد ؟
دل تو باز گرفت

دل من گرچه دگر غم زده شد
کاغذی بود که دگر مهر زده شد

bahar. M

گله نیست...
ما را در سایت گله نیست دنبال می کنید

برچسب : تماشا, نویسنده : baharrraz بازدید : 39 تاريخ : چهارشنبه 1 شهريور 1396 ساعت: 2:46

((نقطه سر خط... 
من دوستت... 
تو دوستم... ))

نقطه سر خط میرود
وقتی بگویم نیستی
وقتی بگویم هستیو
دیگر ازانم نیستی 


این نقطه ها پایان ماست
باشد دیگر بی من برو
من گرچه من میخواهمت
دیگر برو دیگر برو 


این نقطه ها را برندار
دست مرا دیگر نگیر
آرام و بی غصه برو
این غم را از سر نگیر 


نقطه سر خط میرود
من دوستت... 
تو دوستم... 
این نقطه را از من نگیر 

bahar. M

گله نیست...
ما را در سایت گله نیست دنبال می کنید

برچسب : نقطه, نویسنده : baharrraz بازدید : 45 تاريخ : چهارشنبه 1 شهريور 1396 ساعت: 2:46


یک نفس بوی بهار آمد و اینجا گله ای نیست 


قلب من حسرت غم دارد و اینجا گله ای نیست 


اسمان هم شده بارانی و اینجا گله ای نیست

نم نم اشک دلم باقی باران شده اینجا گله ای نیست

دل من غرق تمنا شده اینجا گله ای نیست

دوستم همدم رویا شده اینجا گله ای نیست 

پرسشی دارم و اینجا گله ای نیست

گریه هم خنده تنها شده اینجا گله ای نیست؟

bahar. M

گله نیست...
ما را در سایت گله نیست دنبال می کنید

برچسب : نیست, نویسنده : baharrraz بازدید : 50 تاريخ : چهارشنبه 1 شهريور 1396 ساعت: 2:46